سلام به روی ماهتون
نوروز امسال من برعکس سالهای قبل زیاد موندم داراب ،قرار بود امسال زیاد برم طبیعت گردی اما نشد که بشه 🥺
تمام ایام نوروز ما با ملاقات کردن داییم توی بیمارستان همراه بود 🥺
دو روز قبل از عید بیماری دایی ام خیلی شدید شد و بستری شد بیمارستان (حتی فکرش هم نمیکردیم توی ۷۵ روز بیماری تشخیص داده بشه و حتی به درمان هم نرسه )با ی سرماخوردگی رفت بیمارستان بستری شد تشخیص دادن سرطان گرفته
دایی ام خیلی امید داشت خوب بشه البته نمیدونست سرطان گرفته و در آخر هم نفهمید ،چرا انقد هر روز بیشتر از دیروز حالش بد میشه🙄 ،شدت بیماریش انقد بالا بود که وقتی داییم رو بعد از یک ماه دیدم اونو ۲۰ سال پیرتر دیدم ،حتی وقت شیمی درمانی هم نداشت 🥺
خیلی دلم روشن بود که شفا پیدا میکنه خیلی امید داشتم تا لحظه آخر ولی زور سرطان بیشتر از امید ما برای شفا بود و درست روزی که من چمدونم و بستم و خواستیم حرکت کنیم خبر فوت دایی ام رو شنیدیم 🥺
هیچ وقت فک نمیکردم برا دایی م حلوا درست کنم🥺 ،روح دایی عزیزم شاد باشه و خدا صبر بده بهمون
ببخشید اگر کامنت هاتون بی جواب موند این مدت احوالم میزون نبود 🙈